جدیدترین مطالب

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی مردمی بودن واقعی، تعریف نکردن خود ذیل یک جریان و جناح سیاسی و فهم اقتضائات جایگاه ملی را از جمله عوامل مؤثر در قدرت شهید سلیمانی در ایجاد وفاق و همبستگی اجتماعی دانست و گفت: قطعا شخصیت‌هایی که چنین جایگاهی برای خود قائل هستند و خود را در یک چارچوب کلان ملی تعریف می‌کنند، می‌توانند به یک مکتب تبدیل شوند. 

شریف لک‌زایی، عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

ایام سالگرد شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی فرصت مناسبی برای تبیین ویژگی‌های شخصیتی و واکاوی زوایای متعدد مکتب سلیمانی است و به نظر می‌رسد با توجه به حوادث اخیر کشور توجه به مسئله وفاق ملی در مکتب سلیمانی و تبیین نوع نگاه فرهنگی این شهید والامقام از اهمیت به سزایی برخوردار است.

به همین مناسبت ایکنا گفت‌وگویی با شریف لک‌زایی، عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، انجام داده که متن آن به شرح ذیل است:

ایکنا ـ یک سؤال که شاید در ذهن ایجاد شود این است که چگونه یک شخصیت می‌تواند تبدیل به مکتب شود؟ به عباراتی تبدیل شخصیت به مکتب نیازمند طی چه مسیری است و چه الزاماتی دارد؟

از منظر انقلاب اسلامی باید گفت خود انقلاب اسلامی دارای ظرفیت‌هایی است که می‌تواند مکاتب مختلفی تولید کند که همه آنها ذیل انقلاب اسلامی معنا پیدا می‌کنند که نمونه بارز آن مکتب حضرت امام(ره) است که مبانی فلسفی، کلامی و فقهی مشخصی دارد که می‌توان با رجوع به متون و مباحث و آرای ایشان متوجه مشخصات و ویژگی‌های این مکتب شد.

در مورد شخصیت شهید سلیمانی شاید از جهت متون و منابع کمبودهایی وجود داشته باشد که امکان نشان دادن مشخصات این مکتب سخت می‌کند اما به لحظ آنچه در میدان، فضای عینی و واقعیت اجتماعی به وجود آمده می‌توان این مکتب را ذیل انقلاب اسلامی تعریف و تبیین کرد. منتهی نکته مهم این است که در فضای انقلاب اسلامی توجه به کسانی که در مجموعه‌های مولود انقلاب مانند سپاه رشد یافتند و فعالیت پیدا کردند، از منظر فرهنگی بسیار مهمتر از وجه نظامی‌گری است، به ویژه در دوران دفاع مقدس افرادی که به عنوان فرمانده در جبهه حضور داشتند، وجه اول آنها فرهنگی بوده و این ظرفیت وجود دارد که از آنها به منزله یک مکتب یاد کرده و ویژگی‌های فرهنگی فعالیت‌های آن را مطرح کنیم که برخاسته از انقلاب اسلامی است.

در خصوص سردار سلیمانی وقتی ایشان به شهادت می‌رسد، این اتفاق بر فضای عمومی کشور تأثیر زیادی می‌گذارد که در مراسم تشییع و استقبال از پیکر ایشان کاملا مشاهده شد و فهم عمومی نیز سردار سلیمانی را ذیل انقلاب اسلامی و ارزش‌ها و آرمان‌های آن تعریف می‌کند و از این منظر می‌توان گفت این یک مکتب خاص است که شاید نتوان در حال حاضر ابعاد آن را به طور کامل و به لحاظ نظری تبیین کرد اما اگر ذیل انقلاب اسلامی تعریف شود می‌توان آن را واجد شاخص‌ها و مشخصات انقلاب اسلامی دانست زیرا انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی، معنوی، اسلامی و انسانی بود و ارزش‌ها و خواسته‌های مدنظر مردم مانند آزادی و عدالت را دنبال می‌کرد و لذا مکتب سلیمانی را می‌توان با این شاخص‌ها معرفی و تبیین کرد.

ایکنا ـ شهید سلیمانی چگونه و بر اساس چه ویژگی‌هایی توانست به مظهر وفاق ملی تبدیل شود و جامعه نیز این جایگاه را بپذیرد؟

قدرت وفاق‌سازی شهید سلیمانی به خاطر شخصیت مردمی ایشان بوده است. شخصیت‌هایی که در انقلاب اسلامی بروز و ظهور پیدا کردند و وجهه خاصی داشتند با مردم و در مردم بودند و این مردمی بودن واقعی بود و حالت شعاری، تشریفاتی و نمادین نداشت. این افراد را مردم به طور عادی پیش چشم خود می‌بینند و این حضور حالت کلیشه‌ای ندارد و آنها بدون تشریفات همیشه در بین مردم حضور دارند و مردم از این جهت با این افراد انس و الفت دیگری دارند و این شخصیت‌ها با مردم به راحتی مواجهه پیدا می‌کنند و خواسته‌ها و مطالبه‌های مردم را از نزدیک می‌شنوند و مشکلات مردم را کاملا لمس می‌کنند و این یکی از مشخصات اصلی مسئول در تراز انقلاب اسلامی است و تحقق آرمان‌های انقلاب و خواسته‌های مردم نیز در گرو تقویت این روحیه مردمی است.

در مقابل مسئولانی هم هستند که سال تا سال در فضاهای عمومی بدون تشریفات در بین مردم حضور پیدا نمی‌کنند و با مترو، اتوبوس و تاکسی تردد ندارند یا در مراکز خرید حاضر نمی‌شوند و اینهاست که موجب عدم شناخت واقعی مردم ‌شده و به طور طبیعی این دسته از مسئولان از مردم جدا می‌شوند. بخشی از دلایل اعتراضات اقشاری از مردم نیز به خاطر همین شکاف میان مسئولان و مردم است؛ به نوعی مسئول و مدیر در تراز انقلاب اسلامی در اینجا گم شده و مشخص نیست تفاوت آن با یک مسئول و مدیر در تراز غیر انقلاب اسلامی چیست.

شهید سلیمانی دارای این ویژگی مردمی بود و در بین مردم و در مجامع عمومی حضور جدی و مؤثری داشت و این حضور بدون دغلکاری و تشریفات بود و مردم این را باور کرده و می‌پسندیدند و اگر همه مدیران و کارگزاران جمهوری اسلامی در این فضا حرکت می‌کردند وفاق و همبستگی اجتماعی خیلی بیشتر از وضعیت فعلی شکل می‌گرفت و اعتراضات احتمالی مسیر درست‌تری را طی می‌کرد یا اساسا اعتراضی شکل نمی‌گرفت و مردم در یک فضای همگانی مطالبات خود را به گوش مسئولان می‌رساندند و گفت‌وگوی بین مردم و مسئولان برقرار می‌شد و اگر مسئولی کاری از دستش برمی‌آید با حمایت و پشتیبانی مردم آن را انجام می‌داد.

شریف لک‌زایی، عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

متأسفانه امروز همبستگی اجتماعی کاهش یافته که این به واسطه آن است که از پشت شیشه ماشین از حال مردم نظرسنجی شده اما شخصیت شهید سلیمانی اینگونه نبود و به همین خاطر از مکتب سلیمانی سخن می‌گوییم. در حقیقت سلیمانی به این دلیل مکتب شد که مردمی بود و با مردم زندگی کرد و مطالبات مردم را می‌شناخت و در بزنگاه‌ها نقش مهمی برای امنیت جامعه ایفا کرد و در این راه هم جان خود را از دست داد و چنین شخصیتی می‌تواند مدیر در تراز جمهوری اسلامی باشد و به افزایش وفاق و همبستگی اجتماعی کمک کند.

در واقع تمام شخصیت‌های مطرح انقلاب اسلامی مانند شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید رجایی، شهید باهنر و بسیاری از فرماندهان دفاع مقدس دارای این قدرت وفاق‌سازی بودند و این به خاطر آن بود که به طور عادی در کوچه و بازار و خیابان مانند یک فرد معمولی با سایر مردم زندگی می‌کردند.

ایکنا ـ عدم وابستگی شهید سلیمانی به جریان‌های سیاسی و آلوده نشدن به بازی‌ها و رقابت‌های مرسوم سیاسی تا چه اندازه در قدرت وفاق‌سازی اجتماعی ایشان مؤثر بود و جامعه را به این باور رساند که سردار دل‌ها حقیقتا یک شخصیت ملی و فراجناحی است؟

یکی از ویژگی‌های مهم ایشان به رغم داشتن گرایش و سلیقه سیاسی، این بود که خود را در جایگاه جناحی و حزبی تعریف نمی‌کرد. به عبارتی او با توجه به جایگاهی که داشت به خودش اجازه نمی‌داد ذیل یک جریان یا گروه خاص سیاسی حرکت کرده و خود را در آن چارچوب تعریف کند و لذا نمی‌گذاشت به جایگاهی که دارد آسیبی وارد شود. در واقع ایشان خود را به لحاظ جایگاه ملی فراتر از جناح‌ها و جریان‌ها تلقی می‌کرد و از طرفی به واسطه روحیه مردمی خود می‌دانست اگر آلوده جریان‌ها و بازی‌های سیاسی شود بخشی از جامعه را از دست می‌دهد و نمی‌تواند نقش همبستگی‌ساز را به طور حداکثری ایفا کند و در عمل دیدیم شهید سلیمانی کاملا فراتر از گروه‌ها و جناح‌های سیاسی فعالیت می‌کرد و لذا مردم نیز از ایشان به منزله یک شخصیت ملی یاد کردند.

این مؤلفه را می‌توان یکی از ویژگی‌های مکتب سلیمانی یا اساسا از شاخص‌ها و الزامات تبدیل شدن یک فرد به مکتب تعریف کرد که فرد خودش را نه در چارچوب جریان‌ها و گروه‌های سیاسی بلکه در چارچوب کلان ملی تعریف می‌کند و خود را در خدمت عموم جامعه می‌بیند.

ایکنا ـ با توجه به مسائل این روزهای کشور به ویژه برجسته شدن مسئله حجاب، چقدر جای نگاه فرهنگی شهید سلیمانی که همه را فرزندان خود می‌داند و از جریان حزب‌اللهی دعوت می‌کند با جریان مخالف گفت‌وگو کند، خالی است؟

به اعتقاد من در حوزه‌هایی مانند حجاب یا کار فرهنگی چندانی نشده یا اگر هم شده از قوت و غنای لازم برخوردار نبوده که افراد را مجاب کند سمت و سوی خود را تغییر دهند. در خصوص این نگاه شهید سلیمانی باید گفت ایشان ادبیات ویژه‌ای داشت و به این مسائل از زاویه فرهنگی نگاه می‌کرد و بر همین اساس افراد بی‌حجاب یا بدحجاب را هم فرزندان خود می‌دانست که از خارج کشور نیامده‌اند. ما اگر بخواهیم با زور، تحمیل یا الزام قانونی حجاب را در جامعه نهادینه کنیم تجربه نشان داده که این اتفاق نمی‌افتد و موفق هم نبوده‌‌ایم.

امروز نگاه فرهنگی و از باب محبت به مسئله حجاب و پیروی از نگاه شهید سلیمانی که همه این افراد را فرزندان خود می‌داند، بیشتر می‌تواند کمک‌کننده باشد زیرا این نگاه هم برنده‌تر و هم رحمانی‌تر است و قطعا در درازمدت تأثیرات بیشتری نسبت به شیوه‌ها و روش‌های ناموفق قبلی دارد و از آسیب‌های کمتری نیز نسبت به آن روش‌ها برخوردار است. باید بپذیریم که ترویج حجاب یک مسئله فرهنگی و نیازمند اقدامات فرهنگی است و کار باید به نحوی سامان پیدا کند که جوان و نوجوان ما قانع شود و به سمت حجاب تمایل پیدا کند.

در خصوص تأکید ایشان بر ارتباط با افراد مخالف نیز خود ایشان تصریح دارند اگر کسی خودش از غنا و قوت فکری لازم برخوردار است با یک مخالف ارتباط برقرار سازد و باب یک اقدام فرهنگی را باز کند تا بتواند تأثیرگذار باشد نه اینکه از طرف مقابل تأثیر بگیرد و خودش دچار تغییر و تحول شود.

 
 
Loaded: ۰%
 
 
Progress: ۰%
Remaining Time -19:48
 
کد 

در مجموع بهترین راه در ارتباطات ابتنا بر مهر و محبت با اقشار مختلف جامعه است که در درازمدت اثر مثبت خود را می‌گذارد حال ممکن است در کوتاه‌مدت برخی آسیب‌ها هم داشته باشد اما مسیر فرهنگی و مسیر مهر و شفقت مسیر درست‌تری است و حداقل ارزش امتحان کردن را دارد چون تاکنون مسیر اصلی در سیاستگذاری‌ها نبوده و بیشتر این مسیر در حوزه اقدامات شخصی و فردی بوده است و اگر سیاست‌های اصلی به سمت وسوی اقدامات فرهنگی در این زمینه تغییر جهت دهد شاهد فضای متفاوتی خواهیم بود.

گفت‌وگو از مهدی مخبری 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید