به گزارش ایکنا، پس از اعتراضات و اغتشاشات پیرامون جان باختن مرحومه مهسا امینی، در چند وقت اخیر مقامات عالی کشور از جمله رئیسجمهور و رئیس قوه قضاییه بر ضرورت فراهم کردن امکان اعتراض و گفتوگو با معترضان و منتقدان تأکید کردند و به ویژه رئیس قوه قضاییه برای این گفتوگو اعلام آمادگی کرده و از برگزاری یک جلسه با چهار نفر از منتقدان وابسته به یک جریان خاص سیاسی خبر داد.
در این راستا ایکنا در گفتوگو با شریف لکزایی، عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، به بررسی پیشزمینهها و الزامات این گفتوگو و ضرورت شناخت تفاوتهای نسلی از سوی کارگزاران نظام پرداخته که متن آن به شرح ذیل است:
ایکنا ـ شکلگیری فرآیند گفتوگو نیازمند چه الزامات و پیشزمینههایی است تا آن گفتوگو را به یک اتفاق سازنده و پیشبرنده تبدیل کند؟ به ویژه گفتوگویی که میان دو طرف نابرابر، حکومت و منتقدان، قرار است انجام شود.
درباره الزامات گفتوگو یا به طور درستتر گفت و شنود قبلا مباحثی الهامگرفته از اندیشه امام موسی صدر ارائه کردهام که چند نکته کلیدی دارد. اول اینکه احترام بین طرفین گفتوگو باید وجود داشته باشد. حتی مقامات دو کشور براساس احترام متقابل گفتوگو میکنند، ولو دشمن هم باشند، در واقع نشستن دور یک میز برای گفتوگو آدابی دارد که باید رعایت شود و مفروض این است که وقتی دو طرف با هم قصد گفتوگو دارند واقعیت همدیگر را پذیرفتهاند و این شامل انواع مذاکرات اندیشهای، سیاسی و ... میشود.
دومین لازمه گفتوگو که امام موسی صدر هم بر آن تأکید دارد؛ اعتماد متقابل است. به این معنا که وقتی روبروی هم برای گفتوگو نشستهاند دیگر قرار نیست از پشت به هم خنجر بزنند. چنین اعتمادی است که میتواند یک نتایج مرضیالطرفین را از یک گفتوگو حاصل کند. در کنار این دو مؤلفه امام موسی صدر از اطمینان متقابل نیز به منزله یکی از آداب و پیشزمینههای یک گفتوگو صحبت میکند که به این اشاره دارد که طرفین گفتوگو باید از حفظ جان، مال و آبروی خود مطمئن باشند و شکلگیری بودن این اطمینان و اعتماد امکانپذیر نیست.
آزادی نیز به اعتقاد من لازمه مهم دیگر یک گفتوگوی عادلانه و برابر است. در واقع در یک گفتوگو نباید دست و پای یک طرف برای بیان مطالب و نظراتش بسته باشد و هر دو طرف از یک آزادی نسبی برابر بهرهمند باشند تا مباحث خود را نسبت به همدیگر یا موضوع مورد بحث بدون هیچ هراسی مطرح کنند.
مؤلفه دیگر یک گفتوگو، عدالت است و هم دو طرف در رفتار و ادب متقابل باید عدالت را رعایت کنند و هم در ارائه مباحث عدالت برقرار باشد. به عبارتی گفتوگوی مؤثر و مطلوب در فضایی که یک طرف از آزادی برخوردار نباشد و نسبت به یک طرف عدالت رعایت نشود، ایجاد نمیشود.
به این مؤلفهها میتوان مقوله امنیت را هم اضافه کرد که شاید آزادی از هراس به نوعی همان امنیت را به ذهن متبادر میکند اما به هر حال در این گفت و شنود باید یک فضای امن و آرامی وجود داشته باشد تا طرفین مطالب خود را به راحتی بیان کنند. از نمونه این گفتوگوهای خوب و مؤثر میتوان به گفتوگوهای بینالادیانی یا گفتوگوهای فرهنگی بین ایران و جهان عرب اشاره کرد. این گفتوگوها در عرصه سیاسی نیز قابل انجام است و مذاکرات در این قالب است که نمونه آن برجام بود که البته آمریکاییها از این توافق چندجانبه علیرغم پایبندی ایران به تعهداتش خارج شدند که همین عامل بیاعتمادی و نااطمینانی ایران نسبت به آمریکا شده و این امر زمینه گفتوگو را سخت کرده و جلب اعتماد دوباره نیازمند دادن تضمینهایی است که دوباره مذاکرات و گفتوگوها برقرار شود، لذا این الزامات مربوط به هر نوع گفتوگویی است.
ایکنا ـ آیا امکان گفتوگو با داشتن پیشفرض ذهنی نسبت به طرف مقابل امکانپذیر است؟ در خصوص نمونه اعتراضات اخیر، اگر حاکمان با این پیشفرض که معترضان افرادی بیدین و منحرف هستند و گفتوگو را با هدف و نیت هدایت و ارشاد انجام دهند؛ آیا گفتوگوی سازنده و مؤثر برقرار میشود؟
نام این دیگر گفتوگو نیست؛ وقتی به دنبال هدایت طرف مقابل هستیم این دیگر گفتوگو نیست بلکه تبلیغ یا دعوت است کما اینکه انبیا مردم را به پیوستن به دین دعوت کرده و آن دین را تبلیغ میکردند. گفتوگو زمانی برقرار میشود که واقعیت یا موضوعی را پذیرفتیم تا پیرامون آن صحبت کنیم و به عبارتی یک موضوع مشترک برای تبادل نظر داریم. البته اینکه طرفین گفتوگو نسبت به هم هیچ پیشفرضی نداشته باشند بسیار مطلوب است ولی اغلب این اتفاق نمیافتد و هر طرف گفتوگو نسبت به هم پیشفرضهایی دارد اما مهم این است که دو طرف پذیرفتهاند دور یک میز بنشینند و پیرامون یک موضوع گفتوگو بکنند و به نتایجی برسند؛ نتایجی که اتفاقا پیشبینی شده نیست و در فرآیند گفتوگو به آن میرسند و این از دل این پیشزمینههای ذهنی نسبت به هم نیز شدنی است.
اینکه یک طرف احساس کند در قالب گفتوگو به طرف مقابل مسائلی را بیاموزد، این گفتوگو نیست بلکه آموزش است که باید در مراکز علمی و فرهنگی انجام شود.
ایکنا ـ مهمترین درسی که حاکمان میتوانند از این اعتراضات و مواجهه با این نسل جدید بگیرند چیست؟ ضمن اینکه نقش عامل خارجی در تشدید خشونت انکار نمیکنم اما در عین حال نمیتوان عوامل داخلی را به منزله ایجادکننده این اعتراضات فراموش کرد.
تجربه سالهای اخیر این است که مسئولان هیچ درسی نمیگیرند. بالاخره وقتی بخشی از جامعه خواسته یا مطالبهای دارد، چه درست یا نادرست، باید در جایی بررسی شده و درباره آن نتیجهگیری شود.
ایکنا ـ حتی متأسفانه امکان طرح آن خواسته شاید به آسانی فراهم نشود. مانند به نتیجه نرسیدن طرح امکان برگزاری اعتراضات که از سال ۱۳۹۶ مطرح است ولی هنوز به نتیجه نرسیده است.
چند سال قبل در برنامه زاویه شبکه چهار سیما گفتوگویی درباره حجاب با حضور آقایان نصیری و سوزنچی برگزار شد که به شخصه بسیار از آن خوشم آمد. زیرا یک مسئله مورد توجه از ابتدای انقلاب که آرای متفاوت و متعارضی درباره آن مطرح است و در جمهوری اسلامی خوب هم پرداخته نشده، در این برنامه به بحث گذاشته شد. به عبارتی اصل گفتوگو راجع به این موضوع با حضور متفکران و اندیشمندان در فهم آنچه در جامعه میگذرد خیلی مفید و کمککننده است و حالا اگر ادامه آن در صدا و سیما ممکن نیست میتواند در فضای دانشگاه انجام شود. لذا باید ابتدا فضایی فراهم شود تا این خواستهها و مطالبات را به درستی منتقل کند تا یک صورتبندی از این خواستهها و دیدگاهها شکل بگیرد و زمینه اجرای هر مقدار از این مطالبات که درست و منطقی بود، از سوی مسئولان فراهم شود. در غیر این صورت هیچگاه تجربهای اندوخته نمیشود و اگر هم تجربهای اندوخته شده در فضای عمومی و اجتماعی جریان پیدا نکرده و خودش را در جایی نشان نداده است.
ایکنا ـ شاید گشت ارشاد یکی از همین تجربیات بارز درسنگرفته است که طی این سالها مسئولان به هشدارهای متفکران و صاحبنظران پیرامون آثار نامطلوب این شکل از عملکرد آن بیتوجهی کردند تا به اتفاق تلخ اخیر رسیدیم.
درباره گشت ارشاد از ابتدای همین امسال زمینههای رسیدن به یک فاجعه یا حادثه مشخص بود که در دو سه مورد رخ داد که واکنش شدیدی در فضای مجازی نشان داده شد اما کسی به آن توجه نکرد تا اینکه به این مرحله رسید و فضای ذهنی و روانی جامعه آمادگی پذیرش چنین خبری را داشت که در نهایت به یک واکنش گسترده اعتراضی انجامید.
به اعتقاد من در این نوع مسائل نیاز به یک بازنگری و بازسازی وجود دارد و باید از دیدگاهها و منظرهایی که به حل اختلافات و تبیین درست مسائل جامعه کمک میکنند، استفاده کرد اما متأسفانه به دلیل روزمرگی شاهد تکرار معضلات در حوزههای مختلف هستیم که یک نمونه آن در حوزه محیط زیست آلودگی کلانشهرها در پاییز است که هر سال رخ میدهد و این نشان میدهد که از گذشته درس نگرفتهایم که باید چنین مسائلی یکبار برای همیشه حل شود.
ایکنا ـ چه راهکاری را پیشنهاد میکنید؟
جمهوری اسلامی باید برای نمونه ده معضل و مسئله اصلی را به لحاظ اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تعیین کرده و آنها را اولویتبندی کند و بنا را بر حل آنها در یک بازه زمانی مشخص بگذارد، نه اینکه به طور دائم شاهد انباشت مطالبات و خواستهها باشیم و آسیبها هم به تبع آن افزایش پیدا کند تا اینکه دیگر امکان حل این معضلات فراهم نشود و به نقطهای برسیم که به بحران ختم شود.
اگر این فضا برای گفتوگو پیرامون معضلات و تغییر برخی سیاستها فراهم شود میتوان به بهبود اوضاع امیدوار بود و آنگاه وقتی اعتراضاتی شکل میگیرد بیانگر یک مطالبه و خواسته و رفتن به سمت حل آن است و از این منظر اعتراضات کمککننده و دارای آثار مثبت است که البته این را از دشمنیها و تخریبها تفکیک میکنم اما وقتی در جامعه به مثابه یک خانواده یک معضل یا مشکلی ایجاد میشود، این تا کی باید تداوم پیدا کند؟ باید خانواده فروبپاشد یا در خصوص آن معضل گفتوگو و چارهاندیشی میکنند تا به یک سیاست و راهکار اجماعی برسند و مانع از تبدیل این معضل به بحران شوند.
ایکنا ـ آیا در این مسیر گام اول شناخت و فهم دقیق و درست مسئولان از نسل جدید و به رسمیت شناختن آنها با همه تفاوتهای موجود و شنیدن مطالباتشان نیست؟
بخشی از اعتراضات این نسل به خاطر این است که امیدی به آینده ندارند و باید ابتدا ایجاد امیدواری کرد و دولت با تصحیح سیاستها و اقدامات درست اجرایی میتواند فضای امیدبخشی را شکل دهد تا جامعه به این باور برسد که میشود بخشی از این مشکلات و معضلات را کاهش داد و به سمت بهتری حرکت کرد.
گفتوگو از مهدی مخبری