عضو هيئت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی، با بيان اينكه اسلامیسازی علوم انسانی میتواند بنيان تحولات آتی را در تمدن جهانی شكل و سامان دهد، اظهار كرد: بعد از آنكه كليت تمدن اسلامی محقق شد، بايد بهصورت دائمی در درون خودش به سمتی هدايت شود كه آن را از پويايی خارج نكند و دائما در حال جوشش و حركت باشد كه ركود نتواند آن را متوقف كند و بر سر راهش مانعی ايجاد كند. در اين مسير، فلسفه نقش بسيار مهمی دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گروه انديشه: «شريف لكزايی»، عضو هيئت علمی پژوهشكده علوم و انديشه سياسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، در تبيين يكی از راهكارهای اسلامیسازی علوم انسانی اظهار كرد: كسانی كه برای علوم انسانی و برای اسلامیسازی علوم انسانی كار و تلاش میكنند و پيگير چنين حركتی هستند، ابتدا بايد خود با علوم انسانی آشنايی داشته باشند.
وی افزود: ثانياً اين افراد بايد با علوم اسلامی آشنايی داشته باشند كه بتوانند آن ايده اصلی و اساسی را به درستی پيش ببرند. اكنون متأسفانه افراد و نهادها و سازمانهايی كه دارند برای علوم انسانی تصميم میگيرند و اسلامیسازی علوم انسانی را پيگيری میكنند، با علوم اسلامی و علوم انسانی آشنايی كاملی ندارند.
عضو هيئت علمی پژوهشكده علوم و انديشه سياسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بيان اينكه غالب كسانی كه تصميمگير اين عرصه هستند، در حوزههای غير علوم انسانی تحصيل كردهاند، عنوان كرد: اين يك آسيب بسيار جدی است كه در اين مسير و در اين تحول عظيم میتواند موانع جدی را ايجاد كند و اين مسير بايد اصلاح شود.
لكزايی تأكيد كرد: وقتی ما میگوييم كه میخواهيم تمدنسازی اسلامی را صورت بدهيم و اساساً انقلاب اسلامی بهوجود آمده تا يك تمدن اسلامی را تأسيس كند و ما را از اين سيطره غربی و سيطره دانشها و الگوهای غربی رهايی ببخشد، بايد با نظر به انواع و اقسام دانشهايی كه در جامعه ما وجود دارد، به سراغ تحول و تحرك حركت كنيم.
وی با بيان اينكه بحث اصلی انقلاب اسلامی مسائل و دغدغههای فرهنگی بوده، عنوان كرد: لذا در كشور ما بايد اين امور، اولويت و اصالت داشته باشد و متأسفانه در نهادهای تصميمگير اگرچه سخن و شعار در باب علوم انسانی و اسلامیسازی علوم انسانی زياد است، اما عملاً امكانات كمتری به اين بخش بهويژه بخشهای پژوهشی آن اختصاص پيدا میكند.
اين پژوهشگر ادامه داد: امكاناتی كه به بخشهای پژوهشی علوم انسانی اختصاص پيدا میكند، در كمترين حد ممكن خود است، ولی حرفها و شعارها در بالاترين حد و اين يك تناقض است. دانش هستهای خيلی مهم و ارزشمند است و جامعه را قدرتمند میكند، ولی صرف دانش هستهای ملاك و معيار ما نيست.
عضو هيئت علمی پژوهشكده علوم و انديشه سياسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بيان اينكه ما درباره دانشهای فرهنگی است كه با دنيا درگيری و منازعه داريم، گفت: انقلاب اسلامی اگر صرفا به اين هدف بهوجود میآمد كه ما در اين رشتهها پيشرفت كنيم، خيلی منازعهای صورت نمیگرفت. منازعه اصلی اينجاست و ما نبايد از هدف اصلی خود منحرف شويم.
اين پژوهشگر تصريح كرد: بنابراين در عين اينكه در رشتههای غير علوم انسانی پيشرفتهای خيلی خوبی داشتهايم و تأكيد هم بايد شود تا تداوم پيدا كنند، ولی در اين بخش كه بنيان تحولات آتی را شكل و سامان میدهد، بايد همچنان كه در شعارها و حرفها و صحبتها اولويت پيدا میكند، به لحاظ امكانات و هزينههايی كه در اين حوزه صورت میگيرد، نيز بايد اين اتفاق بيفتد و اين اولويت محقق شود.
لكزايی تأكيد كرد: بنابراين تمدنسازی صورت نمیگيرد مگر اينكه يك رابطه معقولی بين آزادی و دانش برقرار شود كه ما بتوانيم دانشهای خاصی كه میتواند از دل جامعه و آموزههای دينی ما برآيد و جامعه را به سمت مطلوبی هدايت كند، بايد اينها حتما با يك مديريت معقول و آگاهانه و مديريتی كه بداند كه اين مسير چيست و چگونه بايد طی شود، اين اتفاق بيفتد.
وی با بيان اينكه دانشهای فرهنگی بايد در جامعه ما اولويت داشته باشند، عنوان كرد: منظور از اسلامیسازی علوم انسانی اين است كه بهسمت دانشهای فرهنگی، دانشهای اخلاقی، دانشهای معنوی و دانشهای متعالی حركت كنيم. در اين مسير، عقل، تجربه، شهود، اشراق، وحی و آموزههای دينی، همه در كنار هم قابل تحقق است.
عضو هيئت علمی پژوهشكده علوم و انديشه سياسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به ابتكار ملاصدرا گفت: وی، چهار پنج قرن قبل، حكمت متعاليهای تأسيس كرده كه همه اين ابعاد را در خودش جمع كرده است، هم از قرآن كريم بهرهمند شده و به وحی نظر دارد، هم اينكه برهان و عقل را دخالت داده است، هم بحث عرفان، شهود، اشراق و در يك نظر ديگری، تجربه را نيز دخالت داده است.
وی تأكيد كرد: ملاصدرا تمام اين جنبهها را در يك كار بسيار عظيم و سترگ كه میتوان از يك فعاليت بينرشتهای تعبير كرد، سامان داده و دانشی با عنوان حكمت متعاليه تأسيس كرده است كه در نظر برخی از اساتيد كه در حيطه علوم فرهنگی فعاليت دارند، انقلاب اسلامی نيز به نوعی، محصول حكمت متعاليه تلقی میشود.
لكزايی با اشاره به يكی از نكتههای جدی در زمينه اسلامیسازی علوم انسانی اظهار كرد: ما نمیخواهيم تمدن غرب را انكار و رد كنيم، بلكه بر اساس آموزههای دينی از همه فرهنگهای بشری میتوانيم استفاده كنيم و حتی ملزم شدهايم كه از آن استفاده كنيم و بهره ببريم. طبق آموزهای كه از پيامبر اكرم(ص) به ما رسيده است، علم را اگر در چين هم باشد بايد بياموزيم.
اين پژوهشگر عنوان كرد: ما علم دينی را كه از كشوری همچون چين نمیتوانيم بياموزيم، علوم متعارف بشری را از آنها میتوانيم ياد بگيريم و در راستای اهداف خودمان از آن استفاده میكنيم. شايد در غايتی كه از بحث اسلامیسازی علوم انسانی مدنظرمان هست، بتوان معنویسازی و اخلاقیسازی فرد و جامعه را يكی از نتايج بسيار كليدی اسلامیسازی علوم انسانی تلقی كرد.
عضو هيئت علمی پژوهشكده علوم و انديشه سياسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اضافه كرد: به اين ترتيب، ما میخواهيم اين تمدن معنوی، اخلاقی و اسلامی شكل بگيرد تا هم باورهای ما را كه مبتنی بر عقل است، سامان دهد و هم گرايشهای ما را كه مبتنی بر اخلاقيات است، سامان دهد و هم رفتارهای ما را در حوزه علوم اسلامی اعم از فقه، اقتصاد، سياست به يك سمتی حركت دهد كه آن كليتی كه در انقلاب اسلامی مدنظر بوده، محقق شود.
وی تأكيد كرد: طبيعتاً در اين مسير بايد آسيبها شناسايی و مرتفع شود و موانع از سر راه برداشته شود، هم موانع علمی و هم موانع عينی كه ما در هر دو بخش آن مشكل داريم. اين اهداف بهتدريج بايد برطرف شود و يك شبه يا يك ساله و ده ساله بهدست نمیآيد، يك مسيری است كه به صورت طبيعی و تدريجی بايد طی شود.
لكزايی با بيان اينكه اسلامیسازی علوم انسانی با بخشنامه و فرمان و دستور پديد نخواهد آمد، افزود: بزرگان هم تأكيد كردهاند كه اينها بهصورت دفعی تحقق پيدا نمیكند، يك فرآيند تدريجی و حلقوی است كه اين حلقات بايد همديگر را كامل كنند و اين مسير به سمتی پيش برود كه آن كليتی كه مدنظر است، محقق شود.
وی ادامه داد: بعد از آنكه كليت تمدن اسلامی محقق شد، بايد بهصورت دائمی در درون خودش به سمتی هدايت شود كه آن را از پويايی خارج نكند و دائما در حال جوشش و حركت باشد كه ركود نتواند آن را متوقف كند و بر سر راهش مانعی ايجاد كند. در اين مسير، فلسفه نقش بسيار مهمی دارد و به تعبير آيتاللهالعظمی جوادی آملی، آنچه موجبات اسلامیسازی علوم را فراهم میكند، فلسفه است.
اين پژوهشگر و محقق با بيان اينكه تمدنسازی نيازمند عنصر فكری و فلسفی است، اظهار كرد: در دوره حاضر اگر ما نخواهيم حتی حكمت جديد تأسيس كنيم كه برخیها به تأسيس حكمت جديدی اعتقاد دارند، اما بههر حال بهنظر میآيد كه حكمت متعاليه از اين ظرفيت و توان برخوردار است كه به اين فضا رهنمون شود و ما را به اين سمت و سو هدايت كند.
عضو هيئت علمی پژوهشكده علوم و انديشه سياسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصريح كرد: متأسفانه ما از اين حكمت متعاليه تاكنون استفاده نكردهايم و يا كم استفاده كردهايم، اگرچه الآن در حال طرح و بحث اين موضوع هستيم كه اين ظرفيتهای حكمت متعاليه را بهصورت بالفعل ارائه كنيم و دغدغهای در ميان اصحاب فلسفه بهوجود بيايد.
لكزايی بيان كرد: اين فلسفه، تنها همين متون نيست كه آنها را بهصورت چندلايه بدانيم و شروح و تعليقات مختلفی بر آنها نوشته شود، ولی هيچ تأثيری در زندگی اجتماعی و حيات سياسی و فرهنگی ما ايفا نكند. اين منظر بايد تغيير پيدا كند و اگر اين منظر و رويكرد در باب فلسفه محقق شود، طبيعتا ما را بهجلو خواهد برد و پشتوانه بسيار محكمی برای تمدنسازی نيز ايجاد خواهد كرد.
مطالب مرتبط
انجمنهای علمی؛ پيشگامان اسلامیسازی علوم انسانی
اسلامیسازی علوم انسانی بنيان تحولات جهانی را سامان میدهد
اسلامیسازی علوم انسانی، خيزش دوباره تمدن اسلامی است
مسیر اسلامی کردن علوم از فلسفه می گذرد