جدیدترین مطالب

sharif3.jpgعضو هيئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی معتقد است بحث اصلی و اساسی انقلاب اسلامی اين نبود كه ما خودمان را در ذيل غرب تعريف كنيم؛ بلكه نكته اصلی و اساسی اين بود كه ما از آن‌ها تمايز داريم و اين تمايز با تمدن‌سازی مبتنی بر آموزه‌های اسلامی محقق می‌شود.

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گروه انديشه: «شريف لك‌زايی»، عضو هيئت علمی پژوهشكده علوم و انديشه سياسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) در تبيين مفهوم اسلامی‌سازی علوم انسانی اظهار كرد: اگر در يك برداشت بسيار كلی بخواهيم بگوييم كه منظور از اسلامی‌سازی علوم انسانی چيست، بايد گفت كه مراد از آن، فرهنگی‌سازی، اخلاقی‌سازی و معنوی‌سازی علوم انسانی است.

وی با اشاره به مبانی و فرهنگ اسلامی كه به ‌هر حال از قديم وجود داشته، عنوان كرد: اين فرهنگ، مكاتب مختلفی چه در حوزه فلسفی و چه در حوزه فقهی و چه در حوزه كلامی به‌وجود آورده است. در حوزه فلسفه، حكمت مشاء، حكمت متعاليه، حكمت اشراق در واقع سه بحث بسيار برجسته است كه اين مكتب مبتنی بر آموزه‌های دينی شده و به‌نوعی رنگ و بوی اسلامی و دينی به خود گرفته است.

عضو هيئت علمی پژوهشكده علوم و انديشه سياسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بيان اين‌كه ما از اين فلسفه می‌توانيم به عنوان فلسفه اسلامی ياد كنيم، گفت: همين‌طور در بحث‌هايی مثل فقه و كلام و به‌خصوص درباره بحث تفسير می‌توانيم علوم اسلامی را ببينيم. اين‌ها دانش‌هايی هستند كه در حوزه تمدن اسلامی تأسيس شده‌اند و به‌ هر حال ما در دوره‌های مختلف از اين‌ها استفاده كرده‌ايم.

لك‌زايی تأكيد كرد: اين علوم، راهبردهايی را به ما نشان می‌دهند و همواره ملاك و معيار عمل ما بوده‌اند، اما در يك برداشت كلی و در يك نگاه كلی اگر بخواهيم بگوييم كه چرا می‌خواهيم علوم را اسلامی كنيم يا چرا علوم انسانی را بايد با اين نگاه بنگريم، بايد بگوييم كه منظور و هدف‌مان از اين كار چيست؟ به نظرم می‌رسد كه ما در يك مرحله‌ای هستيم كه می‌خواهيم تمدن اسلامی را احياء كنيم.

وی با بيان اين‌كه اگر بخواهيم تمدن‌سازی كنيم بايد با توجه به مقتضيات و نيازها و وضعيت روز جهان، به اين مسئله بپردازيم، گفت: نيازمند اين است كه بازسازی علوم انسانی در حوزه علومی كه ما داشتيم يا حوزه علومی كه از غرب وارد جامعه ما شده است، صورت بگيرد. ما بايد همه اين‌ها را در نظر بگيريم. اگر اين‌ها را در نظر گرفتيم، آن موقع می‌توانيم به سمت يك بازخيزی حركت كنيم كه در آنجا هدف اصلی از اين بازخيزی، تمدن‌سازی است.

عضو هيئت علمی پژوهشكده علوم و انديشه سياسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصريح كرد: نمی‌شود ما بخواهيم يك تمدنی را تأسيس كنيم و اين تمدن، مبتنی بر علومی باشد كه از ساير نقاط وارد جامعه ما شده باشد. اين تمدن حتما بايد مبتنی بر فرهنگ و آموزه‌هايی باشد كه در دل اين جامعه وجود دارد؛ بنابراين يك تمدن با فرهنگ خودی شكل می‌گيرد، سامان، بسط و پويايی پيدا می‌كند.

لك‌زايی با اشاره به وضعيت كنونی علوم انسانی كه ذيل فرهنگ غربی تعريف می‌شويم، گفت: با اين وضعيت، ما در حاشيه فرهنگی و دانش غربی قرار داريم. هيچ نكته‌ای نيست كه ما را از آن‌ها تمايز ببخشد. اگر می‌خواهيم اين روند را ادامه بدهيم، اين روند نياز به تأسيس و احيای تمدن اسلامی و علوم انسانیِ اسلامی ندارد، همان چيزهايی كه در غرب هست، ما آن‌ها را كامل بگيريم، كامل اجرا كنيم و بنابراين مثل آن‌ها هستيم.

وی عنوان كرد: اما بحث اصلی و اساسی انقلاب اسلامی در سال 57 اتفاق رخ داد، اين نبود كه ما خودمان را در ذيل غرب، تعريف كنيم. بلكه نكته اصلی و اساسی اين بود كه ما از آن‌ها تمايز داريم و اين تمايز را در واقع می‌خواهيم محقق كنيم. محقق ساختن اين تمايز به دانش‌هايی است كه ما را می‌تواند به آن هدف‌مان برساند.

لك‌زايی با بيان اين‌كه هدف انقلاب اسلامی، تمدن‌سازی بر اساس مبانی اسلامی و آموزه‌های دينی است، اضافه كرد: اين مسئله ما را به سمت و سويی می‌كشاند كه بتوانيم خودمان را از غرب متمايز كنيم و بايد هم متمايز كنيم، حالا اين‌كه ما برای تحقق علوم اسلامی انسانی چه كار بايد كنيم؟ طبيعتا راه‌كارهای خاص خودش را كه شامل راه‌كارهای فرهنگی، علمی، اخلاقی و معنوی می‌شود.

وی افزود: اين‌طوری نيست كه با اجبار، فشار، تحميل و تحكم بخواهد يك چيزی پايه‌ريزی و پيگيری شود و بتوان يك تحول عمده‌ای را ايجاد كرد. بنابراين برای اين‌كه ما بتوانيم چنين كاری را تحقق ببخشيم، الزاماً و ضرورتاً آزادی يكی از نيازهای اساسی اين تمدن‌سازی خواهد بود. يعنی اگر ما بخواهيم علوم انسانی اسلامی تأسيس كنيم، در واقع دانش اين‌گونه را پيش ببريم و جلو ببريم، حتماً نياز به آزادی داريم.

عضو هيئت علمی پژوهشكده علوم و انديشه سياسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بيان اين‌كه محققان، پژوهشگران و اساتيد نيازمند آزادی هستند تا بتوانند در يك فرآيند گفت‌وشنود و در يك تضارب آراء و افكار، ايده‌های نوی را در اين زمينه‌ها مطرح كنند، افزود: از اين منظر، راه‌ها و راه‌كارهايی پديد می‌آيد كه اين دانش‌ها را پيش ببريم و بر اساس نيازهای فعلی جامعه‌مان، دانش‌ها شكل بگيرد، اين يك راه‌كار بسيار اساسی و اصلی است.

لك‌زايی تأكيد كرد: آزادی يك عنصر حياتی برای اين است كه بتوانيم يك كار اين‌گونه‌ای را سامان بدهيم و پيش ببريم و يك تحركی و تحولی در اين بخش ايجاد كنيم. بنده در كتاب آزادی و دانش كه امسال برای اولين بار چاپ شده، رابطه آزادی و دانش را ترسيم كرده‌ام كه چگونه می‌توانيم اين دو بحث را به سامان برسانيم كه دانش، الزاماً حياتش به آزادی است.

اين پژوهشگر اضافه كرد: آزادی به بسط دانش و توليد دانش كمك می‌كند. از آن طرف وقتی كه يك بسطی در دانش اتفاق می‌افتد، خود به خود به بسط آزادی نيز منجر می‌شود. يعنی به مرور ما را به سمت تعالی، تكامل و ارتقاء حركت می‌دهد، يك رابطه حلقوی بين اين‌ها برقرار است كه ما را دائما به سمت جلو حركت می‌دهد و توقفی در آن نيست.

وی با بيان اين‌كه اگر باب آزادی بسته شود، طبيعتا دچار ركود خواهيم شد، عنوان كرد: نمی‌توان گفت كه در چنين شرايطی دانش به پيش می‌رود؛ بنابراين آزادی يكی از الزامات اساسی است كه برای تحقق علوم انسانی اسلامی به آن احتياج داريم. نكته دومی كه درباره تحقق علوم انسانی اسلامی بايد به آن اشاره شود، اين است كه كار بايد به كاردان سپرده شود.

مطالب مرتبط

انجمن‌های علمی؛ پيشگامان اسلامی‌سازی علوم انسانی

 اسلامی‌سازی علوم انسانی بنيان تحولات جهانی را سامان می‌دهد

 اسلامی‌سازی علوم انسانی، خيزش دوباره تمدن‌ اسلامی است

مسیر اسلامی کردن علوم از فلسفه می گذرد

 آزاد اندیشی، گمشده پژوهش است

 هر جا آزادي باشد، دانش هم توليد مي شود

كرسی‌های آزادانديشی، روشن‌گر مسير اسلامی‌سازی علوم است

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید