مساله اول هویت ملی ایرانیان بود، افروغ قصد داشت نشان دهد که هویت ایرانیان در طول تاریخ درگیر با نوعی دینداری بوده است که این عنصر با فلسفه در هم تنیده بوده است. آنچه که پارادایم مسلط خیلی به آن دقت نکرده همین هویت تاریخی است که افروغ در کتاب نقد دیدگاههای احمد اشرف در حال بیان این نکته است.
مساله دوم قدرت رهاییبخش تشیع و اسلام شیعی است. افروغ در کتاب عاشورا و رهایی به دنبال نشان دادن این مساله است که عاشورا اتفاقا از مهمترین نقاط در فرهنگ ایرانی است و اثراتی که در فهم جایگاه جامعه ایرانی دارد بی ارتباط با گفتمان انقلابی و انقلاب ۵۷ نیست و ارتباط ارگانیکی با آن دارد. مساله سوم، نقد خوانش سکولار انقلاب است. افروغ علیه دوگانه سکولاریسم و دین و اخلاق بحث میکند و میخواهد نشان دهد که انقلاب اسلامی حتما بیرون از این دوگانه سکولاریسم و دین فهم میشود؛ بهاینخاطر که دینداری و اخلاق سیاسی در تاریخ کشور ما برخلاف غرب دچار فهم اثباتی صرف نیست. تلاش افروغ در طول این سالیان بر این بوده که مطالعات انقلاب اسلامی را از سمت سوژههای خود باید فهم کرد و اگر منطق انقلاب را از سیره و گفتار امام(ره) مطالعه میکنیم باید بدانیم امام فردی فلسفی فقهی و متاثر از تراثی بوده است و از این منظر به تاثیرات فلسفه ملاصدرا بر نگاه امام و انقلاب اسلامی میپردازد. «فرهیختگان» برای این استاد جامعهشناسی خواستار رحمت و مغفرت الهی است.
روزنامه فرهیختگان، شنبه 26 فروردین 1401.