چاپ
دسته: گپ و گفت
بازدید: 3777
emam_mousa_sadr.jpgعدالت و آزادی، هر دو ظرفیت­ ها و توانایی­ های انسان را شکوفا می­ کنند و نیز هر دو انسان و جامعه را به صورت یکسان و همسان مورد توجه و خطاب قرار می­ دهند. عدالت و آزادی باعث همبستگی می­ شود و این همبستگی خود پیش شرط و به نوعی الزام پیشرفت است. اگر همبستگی وجود نداشته باشد نیروها، توانایی­ ها، ظرفیت­ ها همدیگر را خنثی می­ کنند. طبیعتاً اگر توان­ ها یک­جا در کنار هم لحاظ شود، البته با همه تنوعاتی که دارد و در آن جهات اصلی و مورد نظر حرکت کند به جائی می­ رسد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عدالت و آزادی ظرفیت­ های انسان را شکوفا می­ کنند
اندیشمندان اسلامی بسیاری به مفهوم عدالت توجه کرده اند به نحوی امام موسی صدر در دو سطح عملی و تئوریک آن را در جامعه لبنان به کار بسته است که این نحو از برخورد، به خود عدالت باز می گردد. در مصاحبه دیپنا با دکتر شریف لک ­زایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، این بحث بررسی شده است که در ذیل می آید.

دیپنا: جایگاه عدالت در نظام سیاسی اسلام چگونه تبیین و تشریح می­ شود؟


بحث عدالت از دیرباز و در همۀ زمان­ها و در اندیشۀ اسلامی به هر حال مطرح و برجسته بوده و مورد توجه تقریباً همۀ متفکران مسلمان قرار گرفته است. به عنوان مثال، ابن مسکویه رساله­ ای دارد با عنوان «رسالة العداله»، خواجه نصیر نیز در اخلاق ناصری به بحث عدالت توجه بسیار ویژه­ای دارد، یا در دورۀ معاصر شیخ انصاری رساله­ای در باب عدالت دارد و متفکران جدیدتر نظیر حضرت امام خمینی (ره)، استاد مطهری، حضرت آیت الله جوادی آملی و ... که نسبت به بحث عدالت مباحث خاصی داشته ­اند. اجمالاً این تلقی­ ها از بحث عدالت و بحث­ ها راجع به عدالت در بین متفکران مسلمان، در واقع ناشی از یک نگاه دینی به این مسأله هست و تأکیدی که در آموزه­ های دینی­ مان به خصوص قرآن راجع به این پدیده شده است. بنابراین ریشه در آموز­ه های دینی ما دارد. ضمن این­که در بین متفکرین عمومی جهان مثل افلاطون هم جایگاه ویژه­ ای دارد.


در واقع شاید به نوعی بتوانیم بگوئیم، عدالت یک مفهوم بسیار گسترده­ای است که مورد تأیید و تأکید همۀ متفکرین بزرگ ما بوده است از افلاطون در بحث فلسفه گرفته تا دورۀ اخیر و دورۀ جدید که به خصوص در غرب بحث عدالت تحت الشعاع قرار گرفت و تقریباً از صحنه کنار رفت و درواقع آزادی جایگزین آن شد. امّا اخیراً با بحث­ هایی که جان رالز در فلسفۀ سیاسی راجع به عدالت انجام داد این بحث دوباره به سطح عمومی و گفتگوهای روزمرۀ متفکرین غرب هم آمده است و بحث­ های بسیار متفاوت، متعدد، متنوع و متکثری راجع به بحث عدالت در غرب الان مطرح می­ شود. طبیعتاً از همین زاویه می­ شود بحث­ های متفکرین مسلمان را هم دوباره مورد بازخوانی قرار بدهیم.


دیپنا: جایگاه عدالت در اندیشه سیاسی امام موسی صدر چگونه است؟


یکی از مهمترین متفکرین ما در دورۀ معاصر که به این بحث هم در نظر و هم در عمل توجه داشته امام موسی صدر است. ایشان در لبنان سعی می­کند هم به لحاظ نظری بنیاد قوی­ای را برای تحقق عدالت و به خصوص عدالت اجتماعی، عدالت سیاسی و عدالت اقتصادی پی ریزی کند و از طرفی در عمل هم اقدامات و کارهایی صورت می­ دهد که این منجر می­ شود به این­که شیعیان لبنان به عنوان یک طایفۀ بسیار ضعیف، فقیر، تحقیر شده و کرامت از دست داده، ارتقاء پیدا کنند و به عنوان یک قشر جا افتاده­ ای در لبنان مورد توجه قرار بگیرند و هم در سرنوشت خودشان و هم در سرنوشت جامعه­ شان تأثیرگذار باشند، به خصوص در تقابل با رژیم اسرائیل.


نکتۀ مهم این است که به نظر امام موسی صدر، عدالت در همۀ زمینه­ های فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، ریشه در ایدئولوژیِ اسلامی و آموزه­ های دینی و قرآنی دارد و انسان­ ها را به این سمت هدایت می­ کند که آنها خودشان عدالت را برپا کنند. بنابراین، عدالت با توجه به اینکه یک عنصر اساسی و برجسته در زندگی فردی و اجتماعی است و امام موسی صدر این را این­گونه تلقی می­ کند، این به آن نگرشی که یک انسان مسلمان به خداوند، گیتی، هستی و در واقع به خود انسان و جامعه دارد، برمی­ گردد. در واقع، از همین زاویه است که امام موسی صدر معتقد است عدالت یکی از برجسته ترین صفات ثبوتیه خداوند است و در همۀ گیتی هم نمود پیدا کرده است. بنابراین از منظر یک انسان مسلمان و در یک نگرش اسلامی حتی می­ توانیم این­گونه تلقی کنیم که در واقع، ثمرۀ ایمان عدالت است.


ثمرۀ ایمان به عدالت آفریننده در واقع می­ تواند عدالت را در گیتی و در هستی محقق کند. این یک قاعدۀ ثابت در زندگی فردی و اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، است. از این منظر، اگر ما به عدالت بنگریم تأثیرگذاریش بسیار روشن خواهد بود. ما در آموزه­ هایمان داریم که تصدی برخی مشاغل منوط به این است که عدالت باشد؛ یعنی فرد باید عادل باشد تا بتواند امام جماعت باشد، عادل باشد تا بتواند قاضی شود یا بتواند رهبر باشد. در ولایت فقیه امام خمینی (ره) بحث علم و عدالت را مطرح می­ کنند. این دو تا عنصر بسیار مهمی که رهبر جامعه باید داشته باشد که اگر هر کدام از اینها مخدوش شود از رهبری نیز ساقط می­ شود. پس از نگاه امام موسی صدر عدالت مبتنی بر ایمان است و کسی­ که ایمان داشته باشد حتماً بر اساس این آموزه عمل خواهد کرد. امام موسی صدر به عدالت فردی نگاه نمی­ کند، از نگاه ایشان عدل فردی باید به اجتماع و عرصه­ های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی سرایت پیدا کند.


دیپنا: از نگاه امام موسی صدر، مؤلفه­ های عدالت در یک نظام سیاسی چگونه بیان شده است؟

به صورت کلی، راجع به بحث مؤلفه ­ها معمولاً چند مؤلفۀ عمده برای بحث عدالت ذکر می ­شود. امّا امام موسی صدر به صورت شفاف و آشکار از مؤلفه­ ها یاد نکرده است، ولی به صورت عمومی و استنباطی می­ توان از فحوای صحبت­ های ایشان استنباط کرد. یکی از مؤلفه­ ها برابری و مساوات می­ باشد که در واقع به عنوان مهم­ترین و اصلی­ترین معنای عدالت نیز مورد توجه است. منظور از آن این است که افراد باید از یک حق برابر به منظور استفاده از امکانات، ظرفیت­ ها و فضاهای اجتماعی بهره­ مند باشند. در واقع امام موسی صدر وقتی این مسأله را مطرح می­ کند، به دنبال این است که در جامعۀ طایفه­ ای - قومی لبنان با آن کثرت مذهبی- دینی، رئیس جمهور، وکلا، دستگاه قضایی جامعه و ... به همه با نگاه برابر نگاه کنند تا احقاق حق صورت گیرد و همه از فرصت­ های برابری برای رشد، ترقی و تکامل برخوردار شوند و محروم نشوند.


بحث دیگری را که در این­جا می­ توانیم به عنوان یکی از ملاک­ ها اتخاذ نمائیم بحث قانون است که در ذیل برابری می­ تواند اتفاق بیفتد. این­که در جامعه قانون و مقررات نسبت به همه برابر اعمال شود و درواقع، قانونمندی محقق شود؛ تبعیضی وجود نداشته باشد.


دیپنا: از نگاه امام موسی صدر، در نظام سیاسی اسلام نسبت بین عدالت با آزادی و پیشرفت چگونه تشریح و تبیین می شود؟

امام موسی صدر دو عنصر آزادی و عدالت را اساساً در کنار یکدیگر می­ بیند، البته شرایط جامعۀ لبنان نیز اقتضاء می­ کند که ایشان این نوع نگاه را داشته باشند. امّا این­که نسبت عدالت با پیشرفت چگونه است؟ امام موسی صدر می­ گوید عدالت و آزادی، موجب می­ شوند تا در جامعه ظرفیت­ ها و استعدادها شکوفا شوند و در واقع، جامعه از پیشرفت متوازن، متناسب و متعادلی برخوردار گردد. بنابراین، نقش عدالت و آزادی شکوفاسازی استعدادهای متفاوت افراد در جامعه است. امام موسی صدر در جامعۀ لبنان دقیقاً به دنبال همین امر هستند که به گونه ه­ای مدیریت سیاسی، مدیریت عمومی عموم سامان پیدا کند که همۀ طوایف به صورت یکسان بتوانند ظرفیت­ هایشان را ظهور و بروز دهند و این­گونه است که جامعه پیشرفت می­ کند.


امام موسی صدر در بحث آزادی بحث­ های مختلف و زیادی دارد و نگاهی که به این بحث دارد تا اندازه­ ای نسبت به نگاه سایر متفکرین متفاوت است. ایشان بر این نکته تأکید بسیار دارند که آزادی یک حق الهی، خدادادی و تکوینی­ است و کسی نمی­ تواند آن را نفی کند. البته باید توجه کرد، ایشان در جامعۀ لبنان که انواع و اقسام محرومیت­ ها و محدودیت­ ها بر افراد، حداقل بخشی از افراد جامعه، تحمیل می­ شود، این سخن را بیان می­ دارد. در واقع، بحث کلیدی امام موسی صدر از این مباحث بوده که یک همزیستی مسالمت­ آمیزی بین ادیان، طوایف و اقوام مختلف در لبنان به وجود بیاورد.


ایشان در باب آزادی چند اصل را مطرح می­ کنند: اصل احترام متقابل، اصل اعتماد به یکدیگر، اصل گفتگو. نکته­ ای که امام موسی صدر به آن توجه داشتند این بود که همیشه جوامع از درون متلاشی می­ شوند نه از بیرون. در واقع، وقتی جامعه آسیب می­ بیند که از درون با مشکل مواجه شود؛ به عبارت واضح تر، در جامعه بی­ عدالتی به وجود آید؛ قشری از آزادی محروم شوند؛ اعتماد عمومی سلب شود. بنابراین، در بحث آسیب­ شناسی رابطۀ بین عدالت و آزادی این­گونه می­ شود که می­ تواند به جامعه­ ای آسیب بزند؛ امّا اگر بخواهیم نسبت این دو را بررسی کنیم، عدالت عامتر از آزادی است. یعنی وقتی می­ گوئیم عدالت، آزادی در درون آن نهفته است و طبیعتاً اگر آزادی محقق شود بخشی از عدالت هم محقق می­ شود، چرا که عدالت، به ویژه در بحث عدالت سیاسی تماماً در حوزۀ آزادی (آزادی­ های سیاسی) قرار می­ گیرد. این­ها می­ توانند در پیشرفت جامعه کمک کنند.
 
علی ای حال، عدالت فراگیرتر و گسترده­ تر است، ابعاد و لایه­ های مختلفی دارد که آزادی در درونش جای گرفته است که طبیعتاً هر کدام از این لایه­ ها مثل آزادی در جامعه تحقق پیدا کند عدالت هم تحقق پیدا می­ کند. پس در واقع نسبت این دو نسبت عموم و خصوص مطلق تلقی می­ شود: آزادی در عدالت هست ولی همۀ عدالت آزادی نیست.
 
امّا لازم به ذکر است که عدالت و آزادی، هر دو ظرفیت­ ها و توانایی­ های انسان را شکوفا می­ کنند و نیز هر دو انسان و جامعه را به صورت یکسان و همسان مورد توجه و خطاب قرار می­ دهند. اصولی که پیش از این بیان شد، آن اصولی که می بایست در جامعه در بحث تحقق عدالت لحاظ شود، راه­ هایی است که می­ توانیم در جامعه به سمت همبستگی اجتماعی پیش برویم. عدالت و آزادی باعث همبستگی می­ شود و این همبستگی خود پیش شرط و به نوعی الزام پیشرفت است. اگر همبستگی وجود نداشته باشد نیروها، توانایی­ ها، ظرفیت­ ها همدیگر را خنثی می­ کنند. طبیعتاً اگر توان­ ها یک­جا در کنار هم لحاظ شود، البته با همه تنوعات، اختلاف و تکثری که دارد، در آن جهات اصلی و مورد نظر و هدف حرکت کند به جائی می­ رسد.

به عنوان جملۀ پایانی و حسن ختام، امام موسی صدر بیان می­ کند: حکومت بایستی به آسمان نزدیک شود و آن گاه به همه نگاه آسمانی داشته باشد. که اصل عدالت و آزادی همین را نسبت به انسان اقتضا می­ کند.


دیپنا: با سپاس از حضرتعالی که در این مصاحبه شرکت نمودید.
منبع: دیپنا (پایگاه اطلاع رسانی دین پژوهشی ایران)
مطالب مرتبط
فقیه و حکیمی که با "ملاصدرا خوب جفت و جور شده"