چاپ
دسته: گپ و گفت
بازدید: 402

گروه سیاسی: عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اهمیت دانستن نخبگان سیاسی اخلاق‌مدار در تعالی هرچه بیشتر جامعه گفت: عوامل فردی و نهادهای آموزشی درر تربیت و معرفی نخبگان سیاسی تاثیر فراوانی دارند و دولت‌ باید با مرتفع ساختن بروکراسی پیچیده اداری، زمینه کادرسازی ارزنده در نظام اسلامی را فراهم سازد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، کشورها در عرصه سیاسی تمام تلاش خود را می‌کنند تا نیروی کارآمد سیاسی را بر پایه رفتار و اعمال سیاسی نیک تربیت کنند تا بتوانند به یک الگوی سیاسی برای جامعه تبدیل شوند و منافع نظام سیاسی خود را در ورای مرزها تامین کنند. امروزه کشورهای توسعه یافته با اعمال شدیدترین نظارت‌ها و همچنین با تهیه ابزارهای آموزشی کارشناسی شده توانسته‌اند در کادرسازی نیروی سیاسی کارآمد درون نظام حکومتی خود موفق شوند.
در جمهوری اسلامی ایران با توجه به ماهیت انقلاب پس از گذشت نزدیک به چهار دهه، همچنان در صحنه سیاسی کشور خلأ وجود نیروی سیاسی بااخلاق احساس می‌شود که این روند گاهی منجر به افزایش منازعات و بداخلاقی‌های سیاسی و اجتماعی درون کشور شده و می شود که این وضعیت نشان از ضعف کادرسازی سیاسی بوده که افزایش منازعات میان جناح‌ها را دربرداشته است. در همین رابطه با «شریف لک زایی» عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه از نظر می‌گذرد.

ایکنا: با توجه به اهمیت و نقش جایگاه اخلاق در مرحله گذار به توسعه سیاسی چرا بعد از انقلاب و بر خلاف اهداف عالی انقلاب و بنیان‌گذار کبیر و همچنین رهبری معظم انقلاب، همچنان ما با برخی بی‌اخلاقی‌های سیاسی و نقص در کادرسازی سیاسی بر پایه اخلاقدر میان نخبگان مواجه‌ هستیم؟

عوامل متعددی در این خصوص دخالت دارند که می‌شود چند عامل را نام ببریم. در واقع نبود تربیت نیروی سیاسی نخبه اخلاقی در یک نظام سیاسی به یکسری از مباحث درونی فردی و بیرونی اجتماعی و سیاسی باز می‌گردد. ریشه درونی به خود شخص بازمی گردد. در اینجا، نحوه و چگونگی تربیت یافتگی و شدن انسان مطرح است؛ یعنی من به عنوان یک فرد اگر می‌خواهم مؤثر باشم باید خوب خودم را تربیت کرده باشم که مربوط به وضعیت خود شخص است حالا یک بخش‌هایی از آن‌ را من باید با زحمت، تمرین و فراگیری آداب اخلاقی و ارزشی در وجود خود بپرورانم.
اما این به تنهایی مؤثر نیست و بلکه باید نهادهای بیرونی هم به مقوله تربیت افراد و نخبگان سیاسی ورود پیدا کنند مثل خانواده و به ویژه آموزش و پرورش و دولت که در این قسمت دخیل هستند و طبعاً نهاد تعلیمی و دولت نقش بسیار مهمی دارند. در حوزه بیرونی ما، حقیقتاً به دلیل عدم آموزش صحیح در حوزه عمومی، برای تربیت سیاسی و اجتماعی نخبگان برنامه ای وجود ندارد و نخبگان از تربیت اجتماعی و سیاسی صحیحی برخوردار نیستند. در این باره این پرسش را باید مطرح کرد که چه کسی و یا چه نهادی مسئولیت تربیت اجتماعی نخبگان سیاسی را برعهده دارد که ضعف کارکردی آن‌ها باعث شده است بعضاً نخبگان ما اخلاق سیاسی را رعایت نکنند؟ در پاسخ باید گفت آموزش و پرورش در تربیت افراد و نخبگان سیاسی ما نقش مهمی دارد و به طور کلی مراکز دیگر علمی ما از جمله دانشگاه‌ها و مراکزی که در این حوزه وجود دارند باید نسل جدید را آماده کنند که فردا بتوانند مسیر درست به همراه اصول اخلاقی را انتخاب کنند.
خلاً‌های زیادی در حوزه آموزش و پرورش، مراکز علمی و دانشگاهی مشاهده می‌شوند و از دلایل عدم کارکرد صحیح آموزش و پرورش کشور، می‌توانیم به فقدان برنامه مشخص و نبود تأمین مالی معلمان و اساتید دانشگاهی اشاره کرد که بر تربیت نسلی که بتواند کارهای خوب و مهمی انجام دهند تأثیر منفی می‌گذارد.

ایکنا: در جوامع سیاسی مدرن، تشکل‌های مردم نهاد و یا احزاب در نهادینه ساختن اخلاق سیاسی و تربیت نخبگان سیاسی بسیار تأثیرگذار هستند، آیا در ایران تشکل‌ها و احزاب توانسته‌اند در تربیت نیروی سیاسی اخلاق‌مدار نقش بارزی ایفا کنند؟

بله دقیقاً تشکل‌ها و احزاب نقش خیلی مهمی در این حوزه بر عهده دارند اما متأسفانه در کشور ما احزاب ما نتوانسته‌اند به این وظیفه درست عمل کنند. هرچند ما برای کادرسازی سیاسی مبتنی بر اصول اخلاقی، نیازمند شکل‌گیری تشکل‌هایی هستیم تا بتوانند کارجمعی و گروهی را به نحو احسن مورد توجه قرار دهند و بدین وسیله روحیه انجام کارجمعی در تربیت نیروهای سیاسی آینده نهادینه شود، اما در این قسمت متأسفانه خلأ دیده می‌شود و احزابی هم که وجود دارند، فقط ایام انتخابات فعال می‌شوند و نتوانسته‌اند آن کارکرد اصلی‌شان که کادرسازی نیروی سیاسی است را محقق کنند.
متأسفانه برخی احزاب هم به چند نفر خلاصه شده‌اند و هیچگونه گستره و پشتوانه فکری، مالی و نیروی انسانی ندارد و طبیعتاً نمی‌توانیم آن‌ها را حزب خطاب کنیم. این خلأیی هست که در عرصه بیرونی و عینی جامعه ما وجود دارند که می‌تواند زمینه‌ساز به اصطلاح بروز و ظهور افرادی شوند که صلاحیت زیادی برای کارهای تشکیلاتی و سازمانی ندارند.

ایکنا: آیا دولت‌ها در تربیت و معرفی نخبگان سیاسی اخلاق‌مدار نقشی دارند و چگونه عمل کرده‌اند؟

متأسفانه دولت‌های مختلف نتوانسته‌اند در ترویج اخلاق در میان سیاستمداران و نهادینه ساختن آن در جامعه موفق عمل کنند. چون دخالت‌های خیلی گسترده دولت در همه ارکان زندگی از خصوصی گرفته تا عمومی، خود مشکل‌ساز شده است. ما برای انجام هرکاری نیاز داریم که از دولت اجازه بگیریم و اگر تصمیم بر انجام یک کار فرهنگی مفید داشته باشیم حتماً باید بروکراسی اداری دست و پا گیر را طی کنیم؛ یعنی سرخود نمی‌توانیم اقدام کنیم که اگر چنین کاری انجام دهیم، ممکن است از آن جلوگیری کنند.
به واقع ما با یک بروکراسی خیلی گسترده‌ای که خودش را بر زندگی ما تحمیل کرده مواجه‌ایم و اجازه نمی‌دهد که خیلی راحت بتوانیم کادرسازی، تربیت نیروهای سیاسی را انجام دهیم. بنابراین شاهد هستیم که نیروهای شایسته نمی‌توانند در حوزه عمومی اثرگذار باشند و این وضعیت مسبب خیلی از مشکلات روانی و پرخاشگری‌های صورت گرفته و بداخلاقی‌ها در جامعه است.
همچنین رانت‌خواری‌های متعدد اجازه ایحاد یک کادر سیاسی قوی، منسجم و با اخلاق را به نظام سیاسی نداده است؛یعنی اگر ما می‌خواهیم افراد شایسته‌ای از لحاظ اخلاقی در صحنه سیاسی تربیت کنیم تا در این عرصه حضور داشته باشند با فساد، ویژه‌خواری‌ها و تبعیض‌هایی که وجود دارند امکان‌پذیر نخواهد بود. بنابراین افراد صاحب صلاحیت اخلاقی در عرصه‌هی سیاسی دیده نمی‌شوند.

ایکنا: مشارکت مردم در تمامی حوزه‌ها به ویژه فرهنگی از مهمترین ارزش‌های والای انقلاب و امام خمینی(ره) بوده  و رهبر معظم انقلاب هم بر آن تأکید دارند. مشارکت مردم در چه حوزه‌هایی و اساساً به چه طریقی می‌تواند در تربیت نخبگان سیاسی اخلاق‌مدار اثرگذار باشد؟

در واقع مشارکت هرچه بیشتر مردم یکی از اصول مهم کادرسازی سیاسی اخلاقی است و باید در همه زمینه‌ها و جهات به مردم، جوانان و مشارکت آن‌ها اعتماد داشته باشیم. متاسفانه آن‌ چیزی که الان وجود دارد، مشارکت به رأی دادن و حضور در راهپیمایی محدود شده است.
همچنین شما دیگر در عرصه‌های اقتصادی و فرهنگی مردم را نمی‌بینید و اگر هم مردم بخواهندحضور پیدا کنند با یک بروکراسی قوی‌ و موانع بسیار زیادی روبرو می‌شوند. اگر هم بخواهند کار فرهنگی کنند باید حتماً در قالب مؤسسه و یا نهادی آن‌را انجام دهند، حتی دریافت مجوز برای تأسیس یک مؤسسه،به پروژه بسیار پیچیده و خسته‌کننده تبدیل می‌شودکه فرد نهایتاً ناامید و دیگر به سراغ کار فرهنگی نمی‌روند. حذف این قوانین دست‌وپا گیر کمک خیلی زیادی به افزایش مشارکت‌ها و کادرسازی نیروهای اخلاقی می‌کند.
هرکسی که بتواند برای ارتقا و اعتلای جامعه کمکی کند باید امکان مشارکت بیشتر در عرصه‌های مختلف برایش فراهم شود و همچنین آن‌هایی که متقاضی هستند نباید گرفتار این بروکراسی پیچیده اداری شوند تا احساس کنند که وقت و مال خود را دارند بدون نتیجه صرف انجام کار فرهنگی می‌کنند.                    
نهادهای مدنی و حزبی باید به صورت جدی‌تری حمایت شوند و نهادهای قدیمی که از همان گذشته ریشه‌دار بودند باید از آن‌ها حفاظت کنیم و مورد احترام قرار گیردند تا در کنار نهادهای جدید بتوانند به حیات خودشان ادامه دهند که بدین وسیله به رشد وشکوفایی فرهنگی و اخلاقی جامعه کمک کنند.                                    
موانع مختلف باید برطرف و گشایش در فضای کار و مشارکت جمعی صورت گیرد تا امید به انجام فعالیت روزافزون شود. همچنین میدان تجربه اندوزی برای جوانان مهیا شود تا زمینه رشد و نمود نخبگان سیاسی کارآمد و اخلاقی حداقل برای نسل‌های آینده فراهم شود. این هدف با حرف و شعار تحقق پیدا نخواهد کرد و نیازمند اقدام و عمل است. هم خود ما باید بخواهیم و هم برای این کارها برنامه داشته باشیم و هم باید موانع از سر راه برداشته شود.